English

 
Menu-Neshat
 
آذربايجان سر ايران
 

 
تاريخ ايران زمين

 




 









 

پيام آزادی و همبستگی

آنروز که بيابان گردان برهنه پا، وحشيانه تار و پود شاهنشاهی ساسانی را در هم پيچيدند، آنان که توانستند غربت نشينی گزينند به هندوستان رفتند.

جنايات بی سابقه ای که تازی ها بدنبال براندازی شکوه ساسانيان بر مردم ايران روا داشتند و هنگامه خون و جنايتی که بپا شد در گوشه و زوايای تاريخ مدفون شد و کسی را از آن آگاهی نبود.

تازی های محمدی، تنفر در دل ايرانيان کاشتند که چهارده قرن زخم دل ها التيام نيافت. زير و بم تاريخ کهنسال ايران ميرفت که دوباره ارزش و مقام خود را بازيابد؛ اين بار تازی پرستی از تبار جنايتکاران، خونخوار با پشتيبانی دنيای غرب بدبختی و سه روزی شومی را بر مردم سرزمين مان تحميل کرد که نام "انقلاب" بخود گرفت.

اينبار رسانه های گروهی مردم گيتی را در جريان جنايات خونبار آخوند های تازی پرست قرار دادند.

دنيای غرب باصطلاح آزاد از فردای شورش ضد مردمی که "نام انقلاب" بخود داده بود، بی تفاوت ماند، در حاليکه خون مردان و زنان آزاده ايران در پای ديوار "الله اکبر" به برکت "اسلام ناب محمدی" دست پرورده تازی پرستان به زمين می ريزد.

اما روزی لاله های خونين رنگ از زمينی که با خون جانباختگان آبياری شده خواهد روئيد.

28 سال تيره و تار از "انقلاب شوم" می گذرد؛ اما وحشی صفتان خون آشام به وصيت آن مرد دژ خوی بزرگ جنايتکار که گفت: درخت انقلاب را با خون آبياری کنيد هنوز وفادار مانده اند و آسمان ايران را از ابری سياه و تيره که از بخار خون جانباختگان سرچشمه می گيرد پوشانده است. اين ابر روزی خواهد باريد، خون از آن بارش خواهد کرد و تارو پود خونخواران را همانند سيلی که همه چيز را می برد با خود خواهد برد. آنروز شايد طومار دژخويان در هم پيچيده شود!

با وجود اينکه آنروز از وحشت، نيرو های مسلح و پرسنل وفادار آنرا دسته به دسته به جوخه های اعدام "اسلام ناب محمدی" سپردند هنوز خونخواران، تشنه خون پاک ايرانيان پا برجا ماندند. امروز جوانان پر اميد و مبارز ما، آنانی که گل های اميدشان و گل های بهار زندگيشان در اوج شکوفائی است پرپر می کنند و به چوبه های دار آويخته می شوند وگاهی با سنگساربه مرگ محکوم می شوند.

تنها گناه اين گل های پرپر شده عاشق ايران، "خواست آزادی" است.

همه دنيای به اصطلاح آزاد هرهفته و هرروز چوبه های دار را می بيند، شاهد هستند که چگونه گلی از گلهای ايران به آن آويخته شده ولی خفقان گرفته اند و از شمردن تعداد اعدام ها لذت ميبرند. لذتشان دو چندان است وقتی می بينند رژيمی را که به ايران تحميل کرده اند نقشه های آنها را عملی می کند. دست خونخواران را باز گذاشته اند و لذتی که از نابود شدن کشور ما میبرند چشم بينندگان دنيای غرب را درخشان می کند.

ازروزی که پاسداران يکی از ياران پاسدار خود را بنام "ملکه وقاحت پاسدار" که احمدی نژاد نام داشت را برای اداره رژيم برگزيدند دنيای غرب باصطلاح دموکراسی و آزاد به او دل بستند و با او همبازی شده و هرروز در رسانه های خود عکس داری را می اندازند که احمدی نژاد برپا کرده و نوجوانی بر سر آن آويزان است و فرياد می زند، با لبخندی "بابک گونه" فرياد می زند، و به استقبال مرگ می رود زيرا مبارزه خود برعليه رژيم را موجه می داند. اينها نمی دانند که بوسه مرگ بر طناب دار چه معنی می دهد، به جوانان و گلهای ديگر ياد می دهد که "بابک" گونه مردن افتخار دارد. به ديگران ياد می دهد که از مردم دنيا که خفقان گرفته و کور و ناشنوا شده ايد آگاه باشيد که دست انتقام طبيعت روزگاری شما را هم بخاک سياه خواهد نشاند.

شيرينم.... گرچه شيرین نشاطم، ولی هرروزکه می بينم گلی از گلستان کشورم بدار آويزان است ميگريم و اشک می ريزم.. ديگر نشاط ندارم و شيرينی زندگی را هم حس نمی کنم.

از سپيده دمی که خون پاک پدرم سرلشگر نشاط فرمانده گارد جاويدان به زمين ريخت تا امروز اشکم خشک نشده؛ می سوزم، در دلم آتش داغداری زبانه می کشد و با ديدن چوبه های دار و جراثقال ها که جوانان ما را در طناب های گره خورده به بالا می کشند داغ دلم تازه می شود.

آبرو باختگان و خودفروشانی که چشم براه دارند تا دنيای به اصطلاح دموکراسی کشور مان را نجات دهد، اين گدا صفتان که همواره دستشان به سوی بيگانه دراز است آبروی مبارزين راستين را برده اند. شرم ندارند و دل به دنيای غرب بسته اند؟ شرم ندارند که دستشان بسوی کسی دراز است که همين آخوند ها را پشتيبانی کرده و ادامه زندگی آنان را تضمين می کنند. آيا نمی فهند که ما بايد خود سرنوشت خويش را در دست بگيريم؟

برای شادی روح همه جانبازان، جانباختگان، بخاک خفتگان و ايران دوستان گرامی که سرها و تنهايشان در اتاق هايشان تکه تکه شد و بر سينه هاشان گذاشته شد برماست که بجای زانوی غم بغل گرفتن و در سوگ جانباختگان گريستن برپا خيزيم.

ای مادران داغدار، ای پدران دل سوخته، ای فرزندان يتيم، ای دلشکستگان بپا خيزيد و به ندای من مادر، منی که فرزند جانباخته ای هستم را به گوش جان و دل بشنويد و به من ياری برسانيد تا باهم درفش جاويدان مبارزه برعليه بيدادگری و پرچم نجات کشور را بدوش بکشيم و با همبستگی همگانی همديگر را بغل بگيريم و بدور يک محور که نيرو های مسلح و افسران پيشگام هم آنرا همراهی می کنند جمع شويم تا با امواج خروشان و پر از اميد به قلب دشمن بزنيم و فرياد "آزادی" برداريم.

تا ما خودمان خروشان و اميدوار بساط آلوده صفتان و خونخواران را درهم نپيچيم، ولايت فقيه را جارو و به گندابی که شايسته اوست نياندازيم نجات ما ميسر نخواهد شد.

ای سوته دلان گرد هم آييد و بدانيد که ناقوس وداع رژيم اسلام ناب محمدی بصدا در آمده و اين نره شير ديگر خواب آلوده نيست و ميغرد و نعره زنان از نيزار بيرون می آيد که نجات کشور باستانی را با انجام رساند

شيرين نشاط
(سربازان و جانباختگان)

 
Contact Us


Mrs. Shirin Neshat's Special Projects Click here

اين تار نما را به ياد پدرم، تيمسار سرلشکر علی نشاط، و ساير قهرمانان نيروهای مسلح شاهنشاهی ايران و جانباختگان راه آزادی پيش کش نمودم
This site is dedicated to my father General Ali Neshat commander of Imperial Iranian Guards, and to all of the other unsung heroes of the Imperial Iranian Armed Forces who fell in the name of Iran.

ا
اين تارنما هديه ای است به جانباختگان نيرو های مسلح

صدای شما وقتی شنيده می شود که بلند و رسا باشد 



 
پارسی

 
Menu-Neshat
 
 
 

 

پاسخ به تاريخ

 

 

 

تصاوير زيبای ايران


 


 
اگر شما از فاير فاکس (موزيلا) استفاده می کنيد برای ديدن ابزار شنودی به آخرين ورژن آن احتياج داريد اينجا کليک کنيد
Mozilla
If you are Mozilla (FireFox) browser to use MS Media Player please download the latest version here

Copyright 2003-2007, All rights reserved. | بالای صفحه | Design: DireCconnect,  Powered By: DireCconnect