خداوند عجيب!

۱۳۸۰.۱۲.۲۳
ايران و جهان
از: بهروز صوراسرافيل

اينجانب مدتها بود از خود مي‌پرسيدم معناي اين «دمكراسي ديني» يا «مردم سالاري ديني» كه «سيدمحمدخاتمي» رئيس جمهوري منتخب شوراي نگهبان، از چند وقت پيش جانشين شعار «جامعه مدني» خود كرده، چيست؟

آخر دمكراسي را با دين و دين سالاري چه كار، كه اين مرد مدعي است نه تنها تركيبشان ممكن است ـ بلكه جمهوري اسلامي آن را اختراع كرده و به ضرب «گفت و گوي تمدن‌ها»‌‌ي بي مشتري، به زودي چهارستون سياست جهان را با آن به لرزه درخواهد آورد و درسقف شكافته فلك، طرحي نو در خواهد انداخت.

به ويژه هنگامي كه موجودي چون «سيدعلي خامنه‌اي» رهبر معظم حزب‌الله كه گويا «كپي رايت» اين مردم سالاري ديني از اوست، هر دو روز يك بار اين فلسفه نوظهور را به بهانه‌اي مطرح مي‌كرد و مورد تائيد قرار مي‌داد، حيرتم از دشواري درك مفهوم اين پديده بي‌معناي «مردم سالاري ديني» بيشتر مي‌شد.

نمي‌دانم چرا اين «تركيب» نامانوس مرا به ياد قديمها مي‌انداخت كه در بعضي از مغازه‌ها مي‌ديدم دكاندار شارلاتان تابلويي زده و رويش نوشته است «شركت با ابوالفضل» تا هم مؤمنين ساده‌لوح را بفريبد و هم حسابي براي آخرت و روز گذر از سرپل صراط خود باز كند.

يا اين كه ديروز، مفهوم اين «مردم سالاري ديني» يا «شركت با خداوند» را كه «سيدمحمدخاتمي» «روشنفكر» و «فيلسوف» و «اصلاح طلب» از بيان و توضيحش خودداري مي‌كرد تا تنور جمهوري اسلامي را مدتي ديگر براي طرفداران اسلامي و ملي و توده‌اي خود ولرم نگه دارد‌ـ به وسيله «مشكيني» رئيس مجلس خبرگان رهبري رژيم توضيح داده شد و خيال همگان ـ يا دست كم بنده ـ را راحت كرد.

«مشكيني» كه خود وخانواده‌اش از آن وردار و ورمال‌هاي قالتاق رژيم هستند، گفت: «امروز مسلما تمام امور كشور در دست دولت است كه نمايندگان خود را براي مجلس شوراي اسلامي، رياست جمهوري، خبرگان قانون اساسي و نمايندگان خود در مجلس خبرگان رهبري (ما تا به حال خيال مي‌كرديم هر دو اينها يكي است!) را بدون واسطه انتخاب مي‌كنند، و همچنين رهبري، اعضاي شوراي نگهبان، مسئول قوه قضائيه، ارتش و سپاه را با واسطه انتخاب مي‌كنند.»

در اين ميان، البته «شوراي نگهبان» و حق وتوي آن در مورد نامزدهاي نمايندگي مجلس و رياست جمهوري و غيره، ملاخور شد و جزو «واسطه‌ها» به حساب نيامد.

«مشكيني» سپس توضيح بيشتري داد كه في‌الواقع آشكار ساخت «تمام امور كشور» مسلما يكسره در دست مردم نيست و استثناهاي كوچكي دارد.

از جمله اين استثناها كه به گفته او «خداوند» در موردش تصميم گرفته اينهاست كه در آن مردم هيچ كاره‌اند و خود حضرت احديت ترتيبش را مي‌دهد: «انتخاب دين، نبي، واجبات و محرمات و همچنين انتخاب رهبر.»

رئيس مجلس خبرگان رهبري در مورد اين استثنائات الهي توضيح داد: «معتقديم كه امام امت و ولي امر مسلمين»، انتخاب الله است و بشر، حق انتخاب در اين مورد را ندارد.»

و باز توضيح بيشتر داد كه: «در زمان غيبت نصب شخص، نصب كلي است ولي چون وظايف مختلف دارد و مردم نيز قدرت تشخيص ندارند، عاقلانه‌ترين و بهترين راه براي مردم كه بتوانند منصوب الهي را پيدا و انتخاب كنند، اين است كه يك عده از فقها، اهل خبره و اهل تخصص را پيدا و مامور كنند تا آن فرد كه از طرف شرع مشخص شده را پيدا كنند. مسلم است كه در شرايط غيبت نيز امام امت نصب شده و اسلام، مردم را در زمان غيبت به حال خود نگذاشته است، لكن پيدا كردن آن براي عوام ممكن نيست مگر از راه عقلايي و شرعي. انتخاب عده‌اي از طرف مردم است تا آنها بگردند و رهبري را كه بايد، تعيين كنند، بنابراين حتي ولي امر شرعي، منتخب مردم است و اين معنا در قانون اساسي هم آمده است.»

و حالا ترجمه فارسي سخنان سردسته خبرگان رهبري: « سيدعلي خامنه‌اي را خدا انتخاب كرده بود ولي چون خودش بلد نبود اين را اعلام كند و امام زمان هم غايب بود، مردم ما را انتخاب كردند تا اين نقص كار الله را جبران كنيم و اين گوهر گرانبهاي او را پيدا و به مردم تحويل دهيم.»

بنده، سر از كار اين خداوند متعال هم در نمي‌آورم. آخر ايشان كه اينهمه سال است خدايي مي‌كنند، چرا زحمت انتخاب اعضاي مجلس خبرگانشان را هم خودشان نمي‌كشند و اين امر مهم را به يك عده عوام‌الناس كل انعام بي عقل و فاقد قدرت تشخيص مي‌سپارند كه آن ناقص عقل‌ها، گوساله‌هاي مجسمي چون همين حضرت آيت‌الله «مشكيني» را انتخاب كنند و آبرو براي بارگاه احديت نگذارند!

بازهم بايد شكر كنيم كه امروز در ممكلت «مردم سالاري ديني» حاكم است و مردم اگر نه «مسلما»، «تقريبا» همه امور را در دست دارند. اگر ديكتاتوري مذهبي بود كه ديگر ملت غيور و انقلابي ايران حق انتخاب رئيس اداره مبارزه با مالارياي گرمسار را هم نداشت و او را نيز خود خداوند متعال انتخاب و از طريق خبرگان مورد علاقه‌اش معرفي مي‌كرد!

مي‌گويند يك بابايي دمرو افتاده بود لب چشمه‌اي و آب مي‌نوشيد. شخصي بر او گذشت و گفت: باباجان، دمرو آب نخور، عقلت كم مي‌شود. مردك سربلند كرد و گفت: عقل چيست؟ طرف كه ديد مردك به كلي مخبط است، جواب داد: «هيچي باباجان، بخور!»

حالا حكايت انقلاب ما و «مردم سالاري ديني» حاصل از آن است!